تاریخ: 31 فروردين 1403 - 10 شوال 1445 - 2024 April 19
کد خبر: 243
تاریخ انتشار: 12 آبان 1400 - 13:15:27
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
شعر از فرهاد ابراهیم پور
این شعر در سال 2013 سرودم و متاثر از این عکس بود که می بینید انها که در جهان اجلاس پشت اجلاس برگزار می کنند و انها که دم از حق و حقوق مردم می زنند هیچ گاه به این کودکان محروم نگاه نمی کنند و به فکر براورده شدن  ارزوهای ساده و بجای انها نیستند . 
 
 


 
برای نشنیدنتان چیزی ندارم
برای نگفتنتان حرفی ندارم
اما
برای ندیدنتان
برای نپرسیدنتان
هزار بغض در گلوی خسته تاریخ مانده است
شرمسار نگاه معصومانه اتان
که گریز مرا در ابهام روزگار شما
پریشان کرده است.
 
چکه ابی
بر حلق تشنه جهان بریز
انکه بی سپاس
کودکی تو را به بازی گرفته است
جهان بی عاطفه غارتگر است....
ای کاش در هجوم این همه کلمات مجاز
فضایی برای زیستن بی دغدغه ات بود
 
فرهاد محمودا
 
2نوامبر 2013

 


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
کد امنیتی:   
مجله خبری فیشور
اب و هوای  اوز
اوز امروز
عصر ایران
رقص گل
پایگاه خبری صحبت نیوز